رسانه امروز تنها یک منبع خبر و اطلاع رسانی در کنار سرگرمی هایی مثل سینما نیست، بلکه یکی از ارکان قدرت در جنگ نرم محسوب می شود اما خانواده ها چطور باید در برابر فریبکاری های رسانه های معاند و فریبکار، تسلیم نشوند و تکنیک های این جنگ روانی را یاد بگیرند. این گزارش را بخوانید.
به گزارش کاسپین24 | رسانه تقریبا به اندازه عمر خودش نقش بزرگی در ایجاد عملیاتهای روانی داشته است؛ یعنی از همان زمان که رسانههای شنیداری یعنی رادیو شروع به کار کرده است، عملیاتهای روانی هم کلید خوردند؛ اما رسانهها چطور با ذهن مخاطبشان بازی میکنند؟
تکرار
اول از همه باید بدانید رسانه با اطلاعات زیادی که هر لحظه به افراد میدهد مانع رشد قوه تحلیل و استدلالشان میشود. اطلاعات در بلند مدت و به صورت رگباری به مخاطب منتقل میشود و اگر در دفعات اول نتواند باور فرد را تغییر دهد، امکان آن در بلند مدت وجود دارد.
دروغ
تکنیک خیلی ساده بعدی دروغ گفتن و زودتر دروغ گفتن است. در این تکنیک عملیات روانی هم باید مراقب باشی چه دروغی را چه زمانی و به چه شکلی بگویید که باورپذیر باشد و گاهی حتی هر چه دروغ بزرگتر باشد، بهتر است!
تمسخر
یک راه دیگر عملیات روانی، استفاده از تمسخر است. با تمسخر میشود در فرد تردید ایجاد کرد و حتی تحقیر کرد. اصلا خیلی از رسانههای معروف جهان مثل شارلی ابدو فقط همین یک رسالت را دارند: تحقیر و تمسخر
ترور شخصیت
برای ضربه زدن به یک سیستم یا ارگان باید افراد شاخص آن را بیاعتبار کرد؛ پس یکی از متدهای عملیات روانی، نقطهضعف پیدا کردن از شخصیتها یا برچسب زدن به آنهاست و در نتیجه بدنام کردن کل آن سیستم است.
هیولاسازی
در این عملیات روانی، باید یک هیولای بی شاخ و دم از دشمن بسازی تا هر عملی در برابر این دشمن، توجیه شود. مثل کاری که رسانههای آمریکایی درباره ژاپن و ویتنام کردند تا استفاده از سلاح هستهای و کشتار را موجه جلوه داد.
ایجاد ترس و ناامیدی
با ایجاد انزجار و تحقیر و تکرار زیاد، حالا وقتش رسیده که مخاطب ناامید شده و از آینده خودش بترسد؛ پس حربه بعدی میشود ایجاد ترس. رسانه میتواند مخاطب را از آینده مبهمش بترساند و به او بگوید اگر کاری نکند، سرنوشت بدتری در انتظارش است.
انحصار و برجستهسازی
یکی از نکات مهم در عملیاتهای رسانهای، تک صدایی و انحصاری بودن این عملیاتهای روانی دست یک عده خاص است. این عده خاص میتوانند اتفاقات را در چشم مخاطبان بزرگ و کوچیک کنند؛ مثلا از کنار تظاهرات مردم فرانسه عبور کنند؛ اما سروصداهای داخل ایران را با جزئیات، شبانهروز پوشش بدهند.
در همه این عملیاتهای روانی، نکته مهم و اثرگذار سطح اطلاعات مخاطب است. هر چه مخاطب اطلاعات کمتری داشته باشد، بیشتر احتمال گزیدن از سوراخ عملیات روانی وجود دارد؛ باید ببینیم رسانههایی که حرف قشنگ میزنند، در عمل هم همین گونه عمل میکنند و میتوانیم ادعاهایشان را باور کنیم؟ مثلا ادعای رسانه های آمریکایی که با حکومت دشمن هستند نه مردم را چطور باور کنیم؛ درحالیکه هنوز داروی بیماران را تحریم میکند؟ تکنیکهای عملیات روانی شبیه رفتار همان گرگی است که دستانش را با آرد سفید کرده تا ما گرگ را به جای بز باور کنیم!