۲۰:۲۲ ۱۴۰۲/۳/۲

رسالت عمارگونه رسانه ملی در دوران دکتر جبلی

رسالت عمارگونه رسانه ملی در دوران دکتر جبلی

رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و افزودن به مخاطبان، در حال ذائقه سازی است هر چند این کار در عصر پسا اغتشاش، کاملا دشوار بنظر می‌رسد.

زندگی و خصوصیات شخصیتی عمار یاسر تعاریف متعددی در سند‌های تاریخی وجود دارد که هر کدام مستحق توجهات و پردازش‌های ویژه است اما در این برهه تاریخی، دو گزینه بسیار مهم از ویژگی‌های عمار مدنظر قرار گرفته که با بهره وری بسیار بالا قابلیت الگوسازی یافته و جامعه امروز ما بخصوص افراد حقیقی و حقوقی مستقر در اردوگاه ارزش‌ها و انقلاب اسلامی از جمله رسانه ملی، محتاج و مشتاق الگوبرداری از این دو خصوصیت هستند.

یکی از این دو خصوصیت، صلابت و بصیرت و مداومت حضور مطلق عمار در جبهه حق زیر پرچم ولایت و همسنگری با امیرالمؤمنین علی (ع) و دیگری قدرت روشنگری و شجاعت دفاع از ولایت تا واپسین دمان حیات است.

در شرایط امروز به برخی از چهره‌ها به واسطه ایستادگی و مقاومت جهادی و نیز اراده، شجاعت و قدرت روشنگری در دفاع از مواضع ولایت و نقش آفرینی بارز و برجسته در خنثی سازی سلسله تهاجمات اندیشه محور جبهه‌های نفاق و الحاد به ارزش‌ها و ارکان و اعتقادات دینی و سیاسی ولایت مطلقه فقیه و حوزه‌های فکری منتسب به این جایگاه در عرصه جنگ نرم، تا مرز گذر از جان و پذیرش انواع و اقسام بدنامی‌ها و انگ ها، همانند مرحومین آیات عظام مهدوی کنی و مصباح یزدی و نیز چهره‌هایی مانند سیدالشهدای اهل قلم آقاسید مرتضی آوینی و سردار دل‌ها سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز و … لقب عمار ولایت اطلاق شد که البته هنوز هم عده‌ای در حال ایفای همین نقش غربت ساز بوده و هستند.

نگاهی به عملکرد مشحون از نور و وقار و افتخار این عزیزان به اندازه غرورانگیز و شعف آمیز است که احساس کنیم همیشه جامعه ما عمار دارد و ندای این عمار، بی لبیک نمی‌ماند.

عمارگرایی نهضتی است که با مهارت‌ها و توانمندی‌های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت زدایی کرده و علیرغم همه فشار‌های تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمار‌های زمان به ارمغان می‌آورد.

اما نکته‌ای که ذهنم را به شدت به خود مشغول کرده این است که ما باید پدیده‌های حقیقی عمارپیشگی را با الگوپذیری از تشکیلات و سازمان‌های حقوقی عمارساز مانند جشنواره فیلم فجر و برخی از برنامه‌های ارزشمند در شبکه‌های تلویزیونی سرایت داده تا گام‌های بلندی به سمت جریان سازی و جاری کردن فرهنگ روشنگرانه و مقاومت محور عمار در مجموعه بزرگ رسانه ملی که در دوران مدیریت جدید اغاز شده داشته باشیم.

رئوس گام‌هایی که مدیریت جدید رسانه ملی برای عمارشدن رسانه ملی واشاعه این فرهنگ در بستر جامعه ایجاد کرده می توان درموارد زیر خلاصه کرد:

۱-شناخت دقیق موضوعات، حجم و جنس تهاجمات فکری دشمن در عرصه جنگ نرم

۲-کشف ابزار، عوامل، مصادیق، مواضع و مهارت‌های عملیاتی تهاجم فرهنگی

۳-شناسایی تعداد و مظاهر تجربه شده عملیات‌های روانی و جنگ‌های روانی دشمن که از گذشته‌های دور و نزدیک تاکنون جهت ریزش فکری و نفراتی در جبهه خودی بکار گرفته شده است.

۴-آموزش فکری لازم به هسته رسانه‌ای برنامه ساز برای تعمیق بیشتر جهت کشف تهاجمات متنوع کلامی و یا نمادگرایانه

۵-تولید برنامه‌ها و یا پیش تولید‌های قابل تزریق در برنامه‌های پرمخاطب جهت اجرای واکسیناسیون و تلقیح نگرش‌ها و یا بیمه سازی افکار عمومی در تقابل با انتشار گسترده ویروس‌های مسری در شبکه‌های ماهواره ای، اجتماعی و فضای مجازی

۶-بکارگیری مستمر و گسترده پتانسیل‌های فکری و فنی مراکز فرهنگی و هنری و پرورشی بیرون از مجموعه رسانه ملی اعم از دستگاه‌های فرهنگی و آموزشی دولتی و یا خصوصی بویژه جبهه فرهنگی انقلاب در متن کار و پرهیز از حاشیه نشین کردن آن‌ها در رسانه ملی و جایگزین شدن مدیریت خط سبزی.

۷-راه اندازی مناظره‌های متنوع و قوی در شبکه‌های پرمخاطب بین افراد هم وزن و هم شأن در موضوعات مختلف فکری اعم از شبهات سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی با مدیریت هوشمند مجریان باسواد و عدم بکارگیری مجریان خنثی

۸-ایجاد اتاق فکر‌های قوی و مستمر برای تولید محصولات فاخر پس از کالبد شکافی موضوعات و طرح‌ها

۹-فراخوان گزارشگران، مجریان، نویسندگان و برنامه سازان مجرب و توانمند که بعضا بدلیل اعمال مدیریت خط قرمزی از رسانه ملی جدا مانده اند.

۱۰-انتقال محصولات تولیدی فاخر و عمار اندیش رسانه ملی با شیب ملایم به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی

یادمان باشد که هالیوود بستر جهانی شدن اندیشه‌های لیبرالیسم فرهنگی است و خروجی بارز محافل مربوط به استراتژیست‌های فکری و فرهنگی، فیلم‌های تأثیرگذار ساخته شده در هالیوود است که حتی مخاطبان خاکستری و بی طرف را نیز پای کار آورده و به تسخیر افکار و همراه‌سازی فرهنگی ملل و اقوام مختلف جهان با مواضع فکری غرب می‌پردازد تلاش رسانه ملی تاکنون براین بوده که حفره‌های موجود در نظام فیلمسازی و سریال سازی را پر کرده و مانع از فتح اندیشه‌ها توسط بیگانگان و معاندان وعوامل نفوذی گردد.

باید پذیرفت که رسانه ملی دردوره تحول نمی‌تواند مننتظر بماند تا سایر دستگاه ها‌ی هنری، فرهنگی و آموزشی جامعه از لاک دفاعی و یا انفعالی و استیصالی خود بیرون آمده و بخواهند کاری کنند.

امروز اکثر محافل یاد شده اعم از دستگاه‌های فرهنگی، آموزشی و غیره. به اندازه کافی درگیر واقعیت‌های تلخ درون سازمانی خود اعم از موضعگیری‌ها و شبهه آفرینی‌ها و مسئله سازی‌ها و ذهنیت دهی‌های اساتید و دانشجویان و معلمان و برخی از دانش آموزان و هنرمندان و ورزشکاران و … بوده و واقعا” در تدبیر امور خود با مشکل مواجه اند و گاهی نمی‌دانند با حجم تأثیرپذیری‌های غافلانه فرهیخته نما‌های خود که بعضا” مدعیان علمی و سیاسی و … می‌باشند، چه سیاستی پیشه کنند اما رسانه ملی همانند نهاد‌های بصیر، نه تنها اسیر وادادگی‌های فوق الاشاره نشده، بلکه مصمم‌تر از همیشه در تکاپوی تأثیرگذاری هر چه بیشتر در تقویت جبهه حق و توسعه روشنگری هاست.

در فراز پایانی ذکر نکات مهمی را ضروری می‌دانم:

الف: رسانه ملی دردوران تحول نماد سیاست‌های کلی نظام است و با رد هرگونه تندروی و کندروی، تأکید شده که ما نمی‌توانیم در درون نظام، شاهد مانور ضدفرهنگی دگراندیشانی باشیم که با زیرگرفتن مواضع و مصالح مصوب در سطوح بالادست مدیریتی نظام، از اصول عدول کرده و مبلغ و مروج آموزه‌های تهاجم فرهنگی غرب اند.

ب: بالای ۲۹۰شبکه بیگانه در حال مخاطب جویی از بین ملت شریف اند فلذا عمار شدن رسانه ملی، یکی از کارآمدترین سیاست‌های راهبردی رسانه ملی برای بصیرت افزایی و روشنگری در افکار عمومی و کاهش گرایش به شبکه‌هایی است که ماهیت کلی آن‌ها برای مردم روشن شده قطعا قصور رسانه ملی در فرایند تنویر و بیدارگری اذهان عمومی میتواندمصداق عینی بی عملی و رسالت گریزی باشد که سند تحول بخش مهمی ازخسارت‌های گذشته راجبران کرده است.

ج: رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و بلکه افزودن به مخاطبان، درحال ذائقه سازی است هرچنداین کار در عصر پسااغتشاش، کاملا” دشوار بنظر می‌رسد و نیازمند تلاشی هنرمندانه و جهادگرانه است و از این رو با محوریت رسانه ملی، شاهد هم اندیشی سایر ارگان‌های ذیربط هستیم تا ساز‌های ناساز، سازگاری افکار عمومی با نگرش‌های عماری را خدشه دار نکنند.

د: از جمله الزامات عمارپیشگی رسانه ملی، هماهنگی فراشبکه‌ای در سازمان است، طوری که ضمن حفظ تنوع گرایش‌های فنی برنامه سازی، شاهد تفاوت نگاه و اندیشه‌های مجریان، گزارشگران و تهیه کنندگان در فرایند پردازش مسائل مهم جامعه نباشیم.

در پایان تأکید می‌کنم که قطع یقین، عمارمنشی رسانه ملی، یکی از مهمترین خروجی‌های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلوافتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی‌کند، بلکه پازل نهایی قطعات کوچکتر در سند تحول رسانه ملی است.

یادداشت ازدکتر هادی ابراهیمی کیاپی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه


منبع : باشگاه خبرنگاران